آقای کیانی(مجید) ردیفدان و نوازنده سنتور و مدیر گروه موسیقی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامیایران از برگزاری این کلاس انتقاد کرده است. آقای کیانی گفته که فعالیتهای موسیقی فرهنگستان هنر باید در چارچوب گروه موسیقی صورت بگیرد.
این سخن آقای کیانی سخنی به صواب است، چرا که کلاسی که آقای شجریان و شاگردانش دستاندرکار برگزاری آن هستند، هم اکنون در ذیل فعالیتهای معاونت فرهنگی فرهنگستان هنر برگزار میشود و نه معاونت هنری یا گروه موسیقی و طبیعی است که نوعی موازیکاری از آن به مشام آید. حل چنین مسئلهای در حیطه اختیارات ریاست فرهنگستان و البته شورای عالی این نهاد نظری هنری است. اما آنچه که به نظر نگارنده میرسد پرسش درباره چرایی برگزاری چنین کلاسی است. آنهایی که در کار فرهنگستان هستند اتفاقات این گونه نهادها را دنبال میکنند (همانند فرهنگستان هنر، فرهنگستان علوم و فرهنگستان زبان و ادب فارسی و …)و میدانند که وظیفه اصلی فرهنگستان ارائه تعاریف و البته نظریهپردازی است و نه کار عملی. بر همین بنیاد است که تهیه دانشنامههای مهم و نیز منابع مرجع و مادر به این نهادها واگذار شده است. مثل تهیه دانشنامه ادب فارسی و یا فرهنگهای مرتبط با گویشهای مناطق مختلف ایران و نقاطی مانند هند و تاجیکستان و افغانستان که اشتراکات زبانی با زبان فارسی دارند. اگر بخواهیم همین نوع وظیفه را به حوزه موسیقی توسعه دهیم میتوانیم بگوییم که دایرهالمعارفی همانند «دایرهالمعارف سازهای ایران» آقای درویشی، کار همین فرهنگستان هنر و بخش موسیقی آن است و نه یک شخص یا نهاد خصوصی و یا اگر نهادی خصوصی این کار را انجام میدهد، فرهنگستان باید برنامهریز اصلی آن باشد و اجرای آن به نهادی خصوصی واگذار شود. البته فرهنگستان هنر و بخش موسیقی آن یکی دو بار از بزرگان موسیقی دعوت کردند تا به تعاریفی خاص در موسیقی برسند؛ ازجمله تعریف ردیف یا دستگاه و از این قبیل مسائل که باز هم طرح مسئله در این زمینه اشتباه بود، چرا که این کار را باید به عهده نظریهپردازان این حوزه و پژوهشگران وانهاد و نه آنهایی که در زمینههای عملی در موسیقی کار میکنند، به تعبیر دقیقتر یک پژوهشگر موسیقی و نظریهپرداز این حوزه است که میتواند درباره تعریف درست ردیف نظر دهد و نه یک ردیفدان یا استاد آواز و نوازنده، چرا که این پژوهشگر است که با مبانی تعریف یک واژه و مفهوم آشناست و نه ردیفدان. ردیفدان ردیف میداند و مینوازد و میخواند و پژوهشگر از اطلاعات وی استفاده میکند و با مطالعهای تطبیقی تاریخی و البته برمبنای علمیماجرا به یک تعریف مشخص در این زمینه میرسد. شاید به همین دلیل است که از این جلسات نتیجهای به دست نیامد و کسی درنیافت که بالاخره جمعی از استادان موسیقی که در چند جلسه یاد شده حضور یافتند درباره بدیهیاتی چون ردیف و گوشه و… به چه نتیجهای رسیدند.
همه اینها معلول همان نگاه بنیادی است که متاسفانه در فرهنگستان هنر هنوز شکل نگرفته است(به خصوص در حیطه موسیقی) و البته این گونه میشود که دوستان ما در فرهنگستان به جای اینکه از استاد شجریان دعوت کنند که با سرمایه و هزینه این نهاد، به خواندن و ضبط یک ردیف آوازی جامع بپردازد و یا شیوه تدریسشان را نظاممند کرده و ثبت و ضبط کنند، به تدریس آواز بپردازند. اگر اینگونه است تا چندی دیگر میبایست از دیگر بزرگان در دیگر حوزههای هنری سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و... هم انتظار داشت که گام در چنین وادیهایی نهند و البته مشخص نیست که باز هم مجموعه معاونت فرهنگی باید این وظیفه خطیر را به دوش بکشد و یا مجموعه تخصصی آن موضوع و حوزه.
درحالی که روند گزینش و انتخاب کلاس آواز آقای شجریان همچنان ادامه دارد و البته از نحوه و چارچوبهای این گزینش اطلاعات شفافی تاکنون به بیرون درز نکرده است،
کد خبر 11558